یا مُقَیِّضَ الرَّکْبِ لِیُوسُفَ فِى الْبَلَدِ الْقَفْرِ وَمُخْرِجَهُ مِنَ الْجُبِّ وَجاعِلَهُ بَعْدَ الْعُبُودِیَّهِ مَلِکاً
یا رادَّهُ عَلى یَعْقُوبَ بَعْدَ اَنِ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ
یا کاشِفَ الضُّرِّ وَ الْبَلْوى عَنْ اَیُّوبَ وَ مُمْسِکَ یَدَىْ اِبْرهیمَ عَنْ ذَبْحِ ابْنِهِ بَعْدَ کِبَرِ سِنِّهِ وَفَنآءِ عُمُرِهِ
یا مَنِ اسْتَجابَ لِزَکَرِیّا فَوَهَبَ لَهُ یَحْیى وَلَمْ یَدَعْهُ فَرْداً وَحیداً
یا مَنْ اَخْرَجَ یُونُسَ مِنْ بَطْنِ الْحُوتِ
یا مَنْ فَلَقَ الْبَحْرَ لِبَنىَّ اِسْرآئیلَ فَاَنْجاهُمْ وَجَعَلَ فِرْعَوْنَ وَجُنُودَهُ مِنَ الْمُغْرَقینَ...
عرفه آمد و ما چشم به راهیم... بیا
همه محتاج به یک نیمه نگاهیم... بیا
همنشین تو در آن خیمه ی سبزت نشدیم
باز افتاده و جا مانده به راهیم... بیا
بارها مهلت جبران خطا بخشیدی
باز در گیر مکافات گناهیم... بیا
رجب و نیمه ی شعبان و شب قدر گذشت
عرفه گوشه نگاهی ز تو خواهیم... بیا
گر تو راضی نشوی بار گناهم باقیست
گر دعایم نکنی روی سیاهم باقیست...
دلی شکسته و چشمی ز گریه، تر دارم
گشوده ام پر اگر، نیت سفر دارم
اگرچه ماه محرم خزان شدم اما
همیشه چند دهه روضه در صفر دارم
همه ز مرگ پدر ارث می برند و من
بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم
هشام! زخم دلم که برای حالا نیست
من از غروب دهم زخم بر جگر دارم
زمانه! دست ز قلب شکسته ام بردار
من از بریدن رأسش خودم خبر دارم...
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ...
کسی خبر نشد از غربت نهانی من
نیامده به سرم بهر همزبانی من
فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من
کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من
برای مادرم آنقدر گریه کردم تا
غم جوانی اش آمد سر جوانی من
بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم
به جلوه آمده در وقت قد کمانی من...
باده از تاکِ گُهربار که باشد خوب است
نخل پُر شاخه ثمر دار که باشد خوب است
عشق یک سویه به مجنون نکند فایده، گاه
نام ما هم به لب یار که باشد خوب است
حرم عشق، دم دست که باشد زیباست
یار، دیوار به دیوار که باشد خوب است
به سر خان کرم، دست طمع باید داشت
پس گدا هرچه طلبکار که باشد خوب است
شهر قم شد حرم آل پیمبر (ص)، یعنی
گُل در اُستان نمک زار که باشد خوب است
بنویسید قم، امّا بسرائید بهشت
حق، شفیعِ همه را حضرت معصومه نوشت...