چه غم اگر، که نگاه همه جوابم کرد
نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد
دعای مادر تو بود و آمین رسول
خدا برای عزای تو مستجابم کرد
بگو بهشت که بر ما قلم کشد زهرا
برای خاک حسینیه انتخابم کرد
مرا نوشت کبوتر، به کربلایم برد
مرا نوشت بگریم، خودش گلابم کرد
نفس بده که بسوزم، من از نفسهایت
که سنگ بودم و داغ حسین آبم کرد
غبار بودم و شش گوشه اش، عقیقم ساخت
گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد
حسین کُشت تو را بس که میکنی گریه
تو هم مرا بکش آقا، که غم خرابم کرد
دلم قرار ندارد گمان کنم امشب
که آه تو پُر دلشوره ی ربابم کرد
(علی اکبر لطیفیان)
با اینکه روضه خوانم و می خوانم از شما
فهمیده ام که هیچ نمی دانم از شما
یا ایها العزیز ! ذلیل معاصی ام
باید ز شرم چهره بپوشانم از شما
می ترسم از رسیدن آن جمعه ای که من
جای سلام ، روی بگردانم از شما
رویی نمانده است به چشمت نظر کنم
پس بی دلیل نیست گریزانم از شما
من اصل انتظار تو را برده ام ز یاد
با انتظارهای فراوانم از شما
من نان به نرخ نام تو خوردم ، حلال کن
محض رضای ذائقه می خوانم از شما