پایگاه جامع مداحی کربلایی حسن نجف زاده

پایگاه جامع مداحی کربلایی حسن نجف زاده
نامه ای را هُدهُد آورده ست، آغازش تویی
از سلیمان است؛ بسم الله الرحمن الرحیم...
***********************************
إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ
وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً (سوره احزاب آیه 33)
***********************************
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ وَ خُزَّانَ الْعِلْمِ وَ مُنْتَهَى الْحِلْمِ وَ أُصُولَ الْکَرَمِ وَ قَادَةَ الْأُمَمِ وَ أَوْلِیَاءَ النِّعَمِ...
***********************************
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم؛
زهرا در آتش بود٬ حیدر داشت می سوخت
***********************************
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
« أَسَاسُ الاسلامِ حُبّی وَ حُبُّ أَهْلِ بَیتی »
( کنزالعمال،ج12،ص105، ح34206؛
درالمنثور،ج6،ص7)
***********************************
شوکت و منصب و دولت به کسان ارزانی
از عناوین جهان مرثیه خوان ما را بس...
***********************************
کلاس آموزش مداحی: چهارشنبه شب ها
مسجد جنب دفتر امام جمعه یک ساعت بعد نماز مغرب
مراسم ویژه هفتگی: دوشنبه شب ها
یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء
هیئت جنةالبقیع شهرستان سرایان
***********************************
قَالَ الامَامُ المَهدِی عَجَّلَ اللهُ تَعَالی فَرَجَهُ الشَّریف: « إنِّی لأدعُوَ لِمُؤْمِنٍ یَذکُرُ مُصیبَةَ جَدِّیَ الشَّهید ثُمَّ یَدعُو لِی بِتَعجِیلِ الْفَرَجِ وَ التَّأییدِ » (مکیال المکارم،ج2،ص46)
***********************************
کاروان شهدا مقصدشان کرببلاست
بار بندید عزیزان! سفری در راه است...
***********************************
أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّماء؟...
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت همه شما بازدیدکنندگان عزیز، لطفاً ما را از نقطه نظرات ارزشمند خود محروم نفرمایید.
به امید صبح ظهور ـ یاعلی مدد...
***********************************
پیوندها
آخرین نظرات

۷۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مداحی حسن نجف زاده» ثبت شده است

  

«هو الحبیب الذی ترجی شفاعته لکل هولٍ من الأهوال مقتحم» «او (پیامبر اکرم)حبیب خدا است که شفاعت او مورد امید است برای هر هول و وحشتی که انسان به سختی در آن واقع شود.»

«حاشاه أن یحرم الراجی مکارمه ... أو یرجع الجار منه غیر محترم» : «از او(پیامبراکرم) به دور است که محروم کند کسی را که به کرامات و بزرگواری‌های او امید بسته است

باشد برو-قبول- علی بی پناه شد
باشد قرار بعدی مان قتلگاه شد

هزار شکر که تا چند سال عیدم را

برای مادرت از ابتدا سیه پوشم

آمدی تا که فقط زینت مولا باشی

تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی

واحد شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها دهه فاطمیه 91   اجرا شده در هیئت جنةالبقیع سرایان                                                                

   فایل تصویریدریافت       

 

 واحد -دهه فاطمیه - هیئت جنةالبقیع سرایان

 

         دریافت

مرحوم آیت الله العظمی اراکی (ره) میفرمایند:

شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.

پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟

 

دریافت

دائم دلم از این و از آن سیر می شود

دارد زمان رفتن من دیر می شود

یک کربلا مرا ببر، حسرت به دل شدم

دارد گدای مادرتان پیر می شود...

 

جوان شیعه اگر بابصیرتی نکند

بعید نیست بیفتد به دام بعضی ها...
 

   

خواندم چگونه پیر شدی در جوانی ات!

 دارم ز غصه های شما گریه می کنم

        

 شور شب 27 صفر 92 - حسینیه شهدای آیسک - حسن نجف زاده

                          

مدت زمان: 4 دقیقه 35 ثانیه   دریافت

 

شور شب هفتم محرم 92 - حسینیه معراج الشهدا فردوس - حسن نجف زاده


دریافت

 

ای کاش حرف پشت سرم این شود حسین

این هم جوان سینه زنی بود و پیر شد

عادت نداشت بی تو شبی را سحر کند

آنقدر گریه کرد که مویش سپید شد...

چشمی که از روایت این روضه ها تر است

"فردا کنار فاطمه با آبرو تر است"

عمری به گریه در پی دلدار بوده ایم

روز جزا پی من و تو چشم دلبر است

اصلا عجیب نیست که او را ندیده ایم

چشمی که دیده روی مهش چشم دیگر است

ما را شکسته سینه و بی سر قبول کن

وقتی که جسم زخمی ارباب بی سر است

اصلا اگر بهشت کنار تو نیستیم

دوزخ برای عاشق مهجور بهتر است

هنگام مرگ اگر برسد داد می زنم...

زیباترین دقایق من آنِ آخر است

شاعر:ناشناس

 

پایان ماه روضه شده، غم گرفته ام

هیئت تمام گشته و ماتم گرفته ام ...

 

می خورد بر گونه ام از جانب صحنت شمیمی
می دهی اذن دخول این بار آقا با نسیمی

 

فرق دارد زائرت واگویه هایش با همیشه
دارد از «باب الجواد» این بار می آید یتیمی

 

دست خالی آمدم رسم ادب این نیست آقا
میهمان با توشه ای آید به دیدار کریمی

 

در میان سوره های چشم های مهربانت
«توبه»ام دارد چه«بسم الله رحمن الرحیم»ی

 

شاه توس! آواره ی آهنگ ناقوست مسیحی
یابن موسی! بی قرار طور آهویت کلیمی

 

از تو پنهان نیست شرح غصه ها هر چند گم شد
در صدای کفترانت ناله های یا کریمی

 

زخم های کهنه با دیدار تو درمان شد اما
دردهای تازه آوردیم ای یار قدیمی!

 (قاسم صرافان)

 

اطلاعیه:

چایی شیرین کربلا

 

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد
نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد


خوشا به حال خیالی که در حرم مانده
و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد


به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت "احلی من العسل" دارد


چه ساختار قشنگی شکسته است خدا
درون قالب شش گوشه یک غزل دارد


بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد


غلامتان به من آموخت در میانه ی خون
که روسیاهی ما نیز راه حل دارد...

(سید حمیدرضا برقعی)

 


خوش به حال انارها و انجیرها

دلتنگ که می‌شوند می‌ترکند...


شهادت حضرت رقیه

چشمهای خرابه روشن شد،السلام علیک سر،بابا
می پرد پلک زخمیم از شوق،ذوق کرده است این قدر بابا

در فضای سیاه دلتنگی،چشمهایم سفید شد از داغ
سوختم،ساختم بدون تو،خشک شد چشم من به در بابا

این سفر را چگونه طی کردی؟،با شتاب آمدی تنت جا ماند
گاه با پای نیزه می رفتی،گاه گاهی به پای سر بابا

از نگاهم گدازه می ریزد،اشک نه خون تازه می ریزد
سینه آتشفشانی از داغ است،دخترت کوه خون جگر بابا

گوشه ی این قفس گرفتارم،شور پرواز در سرم دارم
تکه ای آسمان اگر باشد،قدر یک مشت بال و پر بابا

شعله ور شد کبوتر بوسه،سوخته شاخه ی لبان تو
خیزران از لبان شیرینت،قند دزدیده یا شکر بابا؟

شام سر تا به پا همه چشمند،قد و بالای من تماشا شد
من شهید نگاه می باشم،کشته ی این همه نظر بابا

دارم از داغ کوچه می گویم،باغ آتش بهشت پهلویم
با تمام وجود حس کردم،مادرت را به پشت در بابا

قدری آغوش عمه پوشیدم،کاش می مردم و نمی دیدم
یا که معجر بده همین حالا،یا که امشب مرا ببر بابا

عمه در قحط غیرت یک مرد،بین طوفان سنگ و زخم و درد
خم به ابروش هم نمی آورد،شیر زن بود شیر نر بابا

طعنه ها قد کمانی اش کردند،تیر شد در نگاهشان هر بار
تا به من خیره شد نگاه سنگ،سینه ی او شده سپر بابا

نه از این بیشتر نمی خواهم،تا که سربار خواهرت باشم
جان عمه نرو بدون من،قصه ی من رسیده سر بابا

(سید مسیح شاه چراغی)

شهادت حضرت رقیه


خرابه است و شب و سینه ای که پُر درد است

به عکس روز گذشته هوا عجب سرد است


ستاره ها همه از حال من خبر دارند

به قلب کوچک من آسمانی از درد است


گل بهشت حسینم ز بس نخوردم آب

خزان به دیدنم آمد که چهره ام زرد است


به پیش ضربت دشمن سپر برایم شد

قسم به جان عمویم که عمه ام مرد است


نسیم می وزد و صورتم چه می سوزد

خدا کند که بمیرد سرم چه آورده است!

(سیدمحمدجوادی)


لبم از دوری لبهات پدر دلتنگ است
موقع خواب ببین بالش من از سنگ است

فکر کردی به رخم پوشیه بستم؟ نه پدر!
رنگ رخسار من و چادر من همرنگ است



من و آشفتگی و بی قراری

نگاهی کن به اشک و آه جاری

مرا با دست خالی بر مگردان

ندارم توشه ای غیر از نداری...


رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
عباس من! دیدی اما مانند خواهر
ندیدی

آن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان را
وقتی غریبانه می‌رفت بی
یار و یاور ندیدی

آری در آوردن تیر بی دست از دیده سخت است
اما در آوردن
تیر از نای اصغر ندیدی

حیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دست
آن بهت و
ناباوری را در چشم مادر ندیدی

شد پیش تو نا امیدی تیر نشسته به مشکت
مثل
من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدی

بر گودی گرم گودال خوب است چشمت
نیفتاد
چون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدی

دلخونی اما برادر دلخون‌تر
از من کسی نیست
آخر تو بر خاک صحرا مولای بی سر ندیدی

قلبت نشد پاره
پاره، آن شب خرابه نبودی
آنجا سر یک پدر را در دست دختر ندیدی

سقا! تو
ساغر ندیدی، در تشت زر، سر ندیدی
جای نیِ خیزران بر لبهای دلبر
ندیدی

قاسم صرافان

اجرا شده توسط حسن نجف زاده در حسینیه معراج الشهدا شهرستان فردوس

 شب تاسوعا محرم 92

که البته تا چند روز آینده صوت مداحی های محرم 92 رو می ذارم یاحق

چه غم اگر، که نگاه همه جوابم کرد

نگاه مادرت امسال هم حسابم کرد

 

دعای مادر تو بود و آمین رسول

خدا برای عزای تو مستجابم کرد

 

بگو بهشت که بر ما قلم کشد زهرا

برای خاک حسینیه انتخابم کرد

 

مرا نوشت کبوتر، به کربلایم برد

مرا نوشت بگریم، خودش گلابم کرد

 

نفس بده که بسوزم، من از نفسهایت

که سنگ بودم و داغ حسین آبم کرد

 

غبار بودم و شش گوشه اش، عقیقم ساخت

گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد

 

حسین کُشت تو را بس که میکنی گریه

تو هم مرا بکش آقا، که غم خرابم کرد

 

دلم قرار ندارد گمان کنم امشب

که آه تو پُر دلشوره ی ربابم کرد

(علی اکبر لطیفیان)

 

ای داغدار اصلی این روضه ها بیا

صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا

 

تنها اُمید خلق جهان یابن فاطمه!

ای منتهای آرزوی اولیاء بیا

 

بالا گرفته ایم برایت دو دست را

ای مردِ مستجابِ قنوت و دعا بیا

 

فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای

دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا

 

از هیچکس به جز تو نداریم انتظار

بر دستهای توست فقط چشم ما بیا

 

هفته به هفته می گذرد با خیال تو

پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا

 

بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای

ای خون جگر ز قامت زینب بیا بیا...

 

عرض ارادت کم ما را قبول کن

امسال هم محرم ما را قبول کن


جایی نداشتیم اگراین روضه ها نبود

عشقی نبود اگر غم کرب و بلا نبود

 

از دستمال اشک تو خونابه میچکد

آقا! مگر به زخم دو چشمت دوا نبود؟

 

من را کسی به قدر دو گندم نمیخرید

این چشم اگر به خیمه ی تان آشنا نبود

 

بر ما ز آبروی خودت خرج کرده ای

ای وای اگر که لطف نگاه شما نبود

 

از ما مگیر یک نفس این "یا حسین" را

آقا! حسین گفتنِ ما دست ما نبود

 

ما با لباس نوکری اش زنده مانده ایم

عمری نبود اگر غم ارباب ما نبود...