دلی شکسته و چشمی ز گریه، تر دارم
گشوده ام پر اگر، نیت سفر دارم
اگرچه ماه محرم خزان شدم اما
همیشه چند دهه روضه در صفر دارم
همه ز مرگ پدر ارث می برند و من
بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم
هشام! زخم دلم که برای حالا نیست
من از غروب دهم زخم بر جگر دارم
زمانه! دست ز قلب شکسته ام بردار
من از بریدن رأسش خودم خبر دارم...