اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَکْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ وَ یَا خَیْرَ شَهْرٍ فِی الْأَیَّامِ وَ السَّاعَاتِ،
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِیهِ الْآمَالُ وَ نُشِرَتْ فِیهِ الْأَعْمَالُ،
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ قَرِینٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ،
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ أَلِیفٍ آنَسَ مُقْبِلاً فَسَرَّ وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِیاً فَمَضَ،
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ قَلَّتْ فِیهِ الذُّنُوبُ...
دو شب مجال گدایی برای ما مانده
هنوز بندِ گناهان به پای ما مانده
حلال کن اگر از جمع ما بدی دیدی!
خجالت از تو در این چشم های ما مانده
برای آنکه کسی را مرانی از در خود
به آستان تو دست گدای ما مانده...
چگونه خانه بمانیم نیمه شبها را
که عطر مسجد تو در هوای ما مانده
برای فطرت خود فکر فطریه هستیم
در این ادای امانت بهای ما مانده
غرور کاذب و شرک خفیِ ما رفته
شکستگیِ دل و ربنای ما مانده
به نام مرغ حرم شُهره ایم این شب ها
میان عرش دمِ "یا رضا"ی ما مانده
تو را قسم به همه فرش های این مجلس
که بر روی همشان جای پای ما مانده
شبی میان حرم پاگشایمان بکنید؛
که روزیِ سفر کربلای ما مانده...
فدای شاه غریبی که پیش خواهر خود
سرش جدا شده، بر روی نیزهها مانده...