به دست حرمله؛ همدست دشمنت، غزه
چقدر تیر ستم خورده بر تنت، غزه
چقدر کودک آواره در دلت داری
چه ظلمها شده بر مرد و بر زنت، غزه
سرای خون شده خاکت؛ نهادهاند از بس
سر بریده شده روی دامنت، غزه
تو آن گره شده مشتی، که آتش غیرت
دمیده در دل و کردهست آهنت، غزه